سریال نماد گمشده ارزش دیدن دارد؟ نقد و معرفی جامع (The Lost Symbol)

سریال نماد گمشده ارزش دیدن دارد؟ نقد و معرفی جامع (The Lost Symbol)

معرفی و نقد سریال نماد گمشده

سریال نماد گمشده (The Lost Symbol) با اقتباس از رمان پرفروش دن براون، ماجراهای رابرت لنگدون، نمادشناس معروف، را این بار در قالب یک مجموعه تلویزیونی به تصویر می کشد و او را درگیر رمزگشایی از معماهای فراماسونری در واشنگتن دی سی می کند. این سریال تلاش می کند هیجان و پیچیدگی های کتاب را به صفحه نمایش بیاورد، اما آیا موفق شده است؟

دن براون، این نویسنده پرطرفدار که حسابی با رمان های پر رمز و رازش مثل «رمز داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین» تو دل خیلی ها جا باز کرده، همیشه استاد قصه هایی بوده که آدم رو تا ته تاریخ و توطئه های پنهان می بره. کتاب هاش رو که می خونی، انگار خودت پا به پای رابرت لنگدون، همون پروفسور نمادشناس دوست داشتنی هاروارد، داری توی موزه ها و کلیساها و جاهای عجیب و غریب دنبال سرنخ می گردی. حالا بعد از کلی فیلم سینمایی پر سر و صدا با بازی تام هنکس که حسابی هم ترکوندن، نوبت یه ماجراجویی جدید تو دنیای لنگدون رسیده بود: سریال «نماد گمشده» (The Lost Symbol).

خب، سوال اصلی اینجاست که آیا این سریال همون حس و حال هیجان انگیز کتاب ها و فیلم های قبلی رو داره یا نه؟ ما تو این مقاله قراره حسابی بریم سراغش، از اول و آخرش بگیم، ببینیم نقاط قوتش چی بوده و کجاها گند زده، با کتاب اصلی و فیلم های قبلی مقایسه اش کنیم تا شما هم اگه قصد تماشا دارید، با دید باز برید سراغش. خلاصه قراره یه نقد و بررسی جامع از سریال The Lost Symbol داشته باشیم.

ورود به دنیای رمزآلود دن براون: «نماد گمشده» چی می گه؟

دن براون با اون قلم جادویی اش، همیشه ما رو مهمون یه دنیای پر از معما و هیجان کرده. یه دنیایی که توش تاریخ و نمادشناسی و توطئه های مرموز دست به دست هم می دن و یه داستان نفس گیر رو رقم می زنن. مجموعه رمان های رابرت لنگدونش که شامل پنج کتاب می شه، تبدیل به یه برند جهانی شده و میلیون ها نفر تو سراسر دنیا عاشق این پروفسور باهوش و ماجراجو هستن.

از رمان تا صفحه نمایش: چرا سریال شد؟

کتاب «نماد گمشده»، سومین کتاب از سری ماجراهای رابرت لنگدون هست که سال ۲۰۰۹ منتشر شد و بعد از «راز داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین»، حسابی سر و صدا کرد. این کتاب، مثل بقیه آثار براون، پر از اطلاعات درباره فراماسونری، نمادهای باستانی، و اسرار پنهان تو دل واشنگتن دی سیه. قرار بود این کتاب هم مثل «دوزخ»، با حضور تام هنکس به فیلم تبدیل بشه، اما خب سرنوشت چیز دیگه ای براش رقم زد و بالاخره تو سال ۲۰۱۹ شبکه پیکاک (Peacock) تصمیم گرفت این داستان رو تو قالب یه سریال تلویزیونی با ۱۰ قسمت روانه خونه های ما کنه.

یکی از دلایل اصلی این تغییر فرمت (از فیلم به سریال) و البته عوض شدن بازیگر نقش رابرت لنگدون، شاید این بود که می خواستن یه نگاه تازه تر به این شخصیت بندازن و یه پیش درآمدی برای فیلم های ران هاوارد (Ron Howard) بسازن. این بار «اشلی زوکرمن» (Ashley Zukerman) جوون تر از تام هنکس، رابرت لنگدون رو بازی می کنه تا شاید بتونه نسل جدیدی از مخاطبان رو هم به سمت این دنیای جذاب بکشه. جالبه بدونید که خود دن براون و ران هاوارد هم به عنوان تهیه کننده اجرایی تو این پروژه حضور داشتن، پس انتظار می رفت که یه اثر وفادار به منبع اصلی ببینیم.

نویسندگی این سریال رو «دان دورکینگ» (Dan Dworkin) و «جی بیتی» (Jay Beattie) برعهده داشتن و کارگردان هایی مثل «دان تراشنبرگ» (Dan Trachtenberg) هم تو ساخت قسمت هاش نقش داشتن. پخش سریال هم از ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۱ (۲۵ شهریور ۱۴۰۰) شروع شد و حسابی سر و صدا به پا کرد. حالا باید دید این همه تغییر و تلاش، به نتیجه دلخواه رسیده یا نه.

ماجرای نماد گمشده: یه سفر پر از رمز و راز! (با هشدار اسپویل)

اگه دلتون نمی خواد داستان سریال براتون لو بره و ترجیح می دید خودتون کم کم معماها رو کشف کنید، پیشنهاد می کنم این بخش رو رد کنید و برید سراغ قسمت بعدی. اما اگه از اون دسته آدم هایی هستید که دوست دارن با آمادگی کامل وارد یه دنیا بشن، پس با ما همراه باشید.

خلاصه داستان: لنگدون این بار به چه دامی افتاده؟

همه چیز با یه دعوت مرموز شروع می شه. رابرت لنگدون، همون استاد نمادشناس معروف دانشگاه هاروارد، از طرف دوست و استاد قدیمی اش، «پیتر سالومون» (Peter Solomon)، به واشنگتن دی سی دعوت می شه. پیتر که یکی از فراماسون های بانفوذ و مورد احترام شهره، قراره یه سخنرانی مهم تو کنگره آمریکا داشته باشه و لنگدون رو هم برای کمک به خودش دعوت کرده. اما به محض ورود لنگدون به ساختمان کنگره، یه صحنه شوکه کننده می بینه: دست قطع شده پیتر سالومون، با خالکوبی های مرموز و نمادی که به «دست رازها» معروفه، تو وسط سالن قرار گرفته و به یه سمت مشخص اشاره می کنه!

لنگدون خیلی زود می فهمه که پیتر ربوده شده و رباینده مرموز داستان که خودش رو «مالاک» (Mal’akh) صدا می زنه، ازش می خواد یه سری معماهای پیچیده رو حل کنه. هدف مالاک پیدا کردن یه «هرم گمشده فراماسونری» و یه «کلمه گمشده» باستانیه که گفته می شه کلید قدرت و دانش مخفی گذشتگانه. خب، لنگدون بیچاره هم برای نجات جون استادش، چاره ای جز وارد شدن به این بازی خطرناک نداره.

تو این مسیر پر پیچ و خم، «کاترین سالومون» (Catherine Solomon)، دختر پیتر که خودش یه دانشمند و متخصص نوروساینس (علوم اعصاب) هست، به لنگدون می پیونده. کاترین سعی می کنه با کمک علم و دانشش، به لنگدون تو رمزگشایی از این معماها کمک کنه. از اون طرف، سازمان هایی مثل سیا و اف بی آی هم وارد ماجرا می شن و ماجرا حسابی پیچیده و امنیتی می شه. «ایو ساتو» (Inoue Sato)، رئیس دفتر امنیت سازمان سیا، که یه زن قدرتمند و باهوشه، نقش مهمی تو دنبال کردن پرونده داره و البته یه مامور دیگه به اسم «نونز» (Nunez) هم تو این راه به لنگدون و کاترین کمک می کنه.

جستجوی اون ها برای پیدا کردن «کلمه گمشده»، از زیرزمین های مخفی کنگره گرفته تا موزه ها و بناهای تاریخی واشنگتن دی سی، حسابی پر از نشونه های فراماسونری و رازهای باستانیه. هرچی جلوتر می ریم، لنگدون بیشتر تو عمق تاریخ و توطئه های مخفی فرو می ره و می فهمه که این ماجرا فقط یه گروگان گیری ساده نیست و پای یه راز بزرگتر در میونه که می تونه سرنوشت خیلی چیزها رو تغییر بده.

نقد و تحلیل عمیق: کاوش در نقاط قوت و ضعف

خب، تا اینجا با داستان سریال آشنا شدیم. حالا وقتشه که عینک نقد رو بزنیم و با دقت بیشتری به جزئیات نگاه کنیم. هر اثری، بالاخره یه سری نکات مثبت و منفی داره و «نماد گمشده» هم از این قاعده مستثنی نیست.

نقاط قوت: چی شد که دلمون خواست ببینیم؟

راستش را بخواهید، وقتی اسم «دن براون» میاد وسط، ناخودآگاه یه هیجان خاصی تو وجود آدم شعله ور میشه. پتانسیل بالای ایده های اولیه کتاب هاش، خودش یه نقطه قوت بزرگه که سریال هم ازش بهره برده:

  • پتانسیل بالای ایده اولیه: داستان های دن براون همیشه حول محور معماها، توطئه ها و رازهای تاریخی می چرخن. این ایده ذاتاً جذاب و کنجکاوکننده است و «نماد گمشده» هم از این نظر کم و کسر نداره. اینکه پای فراماسونری و نمادهای باستانی در میونه، خیلی ها رو وسوسه می کنه که بیان و ببینن ماجرا از چه قراره.
  • موضوعات جذاب: پرداختن به نمادشناسی، انجمن های مخفی، تاریخ و اون پیچیدگی هایی که این موضوعات دارن، برای علاقه مندان به ژانرهای معمایی و تریلر، یه خوراک عالیه. این سریال هم سعی کرده همین موضوعات رو دستمایه قرار بده و یه فضای رازآلود رو ایجاد کنه.
  • فضاسازی و طراحی صحنه: اگه بخوایم یه نکته مثبت دیگه بگیم، می تونیم به تلاش های بصری برای ایجاد اتمسفر رازآلود اشاره کنیم. واشنگتن دی سی با اون همه بنای تاریخی و پر از نماد، خودش یه جورایی یه شخصیت تو داستانه. سریال سعی کرده از این موقعیت استفاده کنه و با طراحی صحنه و نورپردازی، یه حس مرموز بودن رو القا کنه که خب، تو بعضی لحظات هم موفق بوده.

نقاط ضعف: چی زد توی ذوقمون؟

متاسفانه، با وجود اون پتانسیل بالا، «نماد گمشده» اون طور که باید و شاید نتونست از فرصت ها استفاده کنه و تو خیلی از جاها حسابی ناامیدکننده ظاهر شد. انگار که یه فرمول عالی رو داشتن، اما تو اجرا گند زدن! این ها چیزایی هستن که حسابی تو ذوق می زدن:

«شخصیت رابرت لنگدون تو سریال نماد گمشده، انگار سایه ای از اون پروفسور کاریزماتیک و پرجنب وجوش کتاب ها و فیلم های قبلیه. اشلی زوکرمن با همه تلاشش، نتونست جای تام هنکس رو برای طرفداران پر کنه و یه شخصیت تک بعدی و بی روح رو به نمایش گذاشت.»

  1. شخصیت پردازی رابرت لنگدون: خب، اولین و بزرگترین ایراد، خود شخصیت اصلیه! اشلی زوکرمن (Ashley Zukerman) که نقش لنگدون رو بازی می کنه، نتونسته اون کاریزما، عمق و چندبعدی بودنِ شخصیت رابرت لنگدونِ تام هنکس رو منتقل کنه. انگار یه پروفسور بی حس و حال رو داریم که صرفاً داره یه سری معما رو حل می کنه، بدون اینکه اون شور و هیجان و اضطراب لازم رو به مخاطب بده. لنگدون سریال، یه جورایی تو یه دور باطل ابعاد شخصیتی گیر کرده و همین باعث می شه مخاطب نتونه باهاش ارتباط عمیقی برقرار کنه.
  2. ساختار روایی و انسجام داستان: سریال تو زمینه سازی حسابی لنگ می زنه. اوایلش خیلی سریع پیش می ره و مخاطب رو شوکه می کنه، اما بعدش سرعتش افت می کنه و تعلیقش کم می شه. انگار نویسنده ها وسط راه فراموش کردن ژانر سریال چیه! یه دفعه از معمایی پر رمز و راز، تبدیل می شه به یه درام خانوادگی ساده یا یه داستان جنایی معمولی. این بی انسجامی تو روایت، حسابی به قصه لطمه زده.
  3. پرداخت شخصیت های مکمل و آنتاگونیست: مشکل فقط لنگدون نیست! شخصیت «مالاک» (Mal’akh)، همون ضدقهرمان مرموز داستان، نتونسته اون هیبت و عمق لازم رو داشته باشه. مالاک بیشتر شبیه یه آدم عصبی و بی منطقه تا یه مغز متفکر پشت یه توطئه بزرگ. شخصیت «نونز» (Nunez) مامور سیا هم یه جورایی فقط هست که باشه، بدون اینکه تاثیرگذاری خاصی تو داستان داشته باشه. انگار همه این شخصیت ها، شناسنامه شون رو گم کردن و نمی دونن دقیقاً دنبال چی هستن!
  4. استفاده سطحی از نمادها و معماها: دن براون تو کتاب هاش حسابی روی نمادها و فلسفه فراماسونری مانور می داد، اما سریال «نماد گمشده» از این نظر خیلی سطحیه. نمادها رو خیلی سرسری نشون می ده و به عمقشون نمی پردازه. یه جورایی انگار فقط می خواد بگه «آها! این یه نماد باستانیه!» و رد بشه، بدون اینکه توضیحات کافی بده یا مخاطب رو با خودش درگیر کنه. اگه خودتون یه سرچ ساده بزنید، شاید اطلاعات بیشتری از سریال به دست بیارید!
  5. کارگردانی و فیلمنامه: می شه گفت که ایرادات فیلمنامه و بعضی مشکلات تو کارگردانی، به کیفیت کلی اثر حسابی ضربه زده. ریتم سریال خیلی جاها لنگ می زنه و نتونسته تعادل مناسبی بین کشش داستانی و اون توضیحات نمادشناختی که لازمه، برقرار کنه.

خلاصه که انگار سریال بیشتر می خواسته یه اثر سرگرم کننده سطحی باشه تا یه اقتباس عمیق و وفادار به کتاب.

مقایسه نماد گمشده: با کتاب اصلی و فیلم های تام هنکس

یکی از مهم ترین بخش های نقد یه اقتباس، مقایسه اش با منبع اصلی و البته سایر اقتباس های مشابهه. «نماد گمشده» از این نظر هم حرف و حدیث زیاد داره.

سریال در برابر کتاب: چقدر به هم شبیهن؟

وقتی پای مقایسه با کتاب اصلی میاد وسط، سریال «نماد گمشده» تو خیلی جاها کم میاره. کتاب دن براون یه اثر پرجزئیات و عمیقه که حسابی رو روانشناسی شخصیت ها، توضیحات نمادشناسی و اون جوّ پر رمز و راز انجمن های مخفی مانور می ده. اما سریال:

  • حذف جزئیات مهم: خیلی از بخش های مهم کتاب که تو فضاسازی، ایجاد روابط دراماتیک و پرداختی قوی نقش داشتن، از سریال حذف شدن. مثلاً تو کتاب، بخش هایی با راوی دانای کل پیش می ره که تو سریال کاملاً حذف شده و فیلمساز هم نتونسته یه جایگزین مناسب براش پیدا کنه.
  • انحراف از منبع اصلی: رمان اصلی دن براون، عمیقاً روی بستر انجمن های مخفی و زیرزمینی، به ویژه فراماسونری، حرکت می کنه و تمرکز ویژه ای روی این موضوعات داره. اما اقتباس تلویزیونی، از این فضا فاصله گرفته و بیشتر به سمت داستان های جنایی می ره تا یه اثر رازآلود باستانی. این تغییرات، باعث می شه طرفداران کتاب حسابی ناامید بشن، چون اون چیزی که تو کتاب جذبشون کرده بود رو تو سریال پیدا نمی کنن.

سریال در برابر فیلم ها: کدوم بهتر بود؟

خب، وقتی اسمی از رابرت لنگدون میاد، بلافاصله تصویر تام هنکس تو ذهن ما تداعی می شه. فیلم های «راز داوینچی» و «فرشتگان و شیاطین» با کارگردانی ران هاوارد و بازی درخشان تام هنکس، تونستن یه استاندارد بالا برای اقتباس از آثار دن براون بسازن. اما «نماد گمشده» تلویزیونی، متاسفانه نتونسته به این استانداردها برسه:

  • تفاوت در بودجه و کیفیت تولید: مشخصه که یه سریال تلویزیونی، خصوصاً از شبکه ای مثل پیکاک، نمی تونه بودجه و کیفیت تولیدی در حد فیلم های بزرگ هالیوودی داشته باشه. این تفاوت تو جلوه های ویژه، طراحی صحنه و حتی کارگردانی کاملاً مشهوده.
  • بازیگری و کاریزما: همونطور که قبلاً هم گفتیم، اشلی زوکرمن با همه تلاشش، نتونست جای تام هنکس رو پر کنه. لنگدون تام هنکس، یه استاد میانسال و باتجربه است که می دونه چیکار داره می کنه و برای چی وارد این ماجراها شده. اون شخصیت چندبعدی، شوخ طبعی های ریز و درگیر شدن با مخاطب، چیزیه که تو لنگدونِ سریال خیلی کمرنگه.
  • عمق داستان: فیلم های قبلی با اینکه اون ها هم مجبور بودن خیلی از جزئیات کتاب ها رو حذف کنن، اما تونستن عمق و اتمسفر رازآلود رو بهتر حفظ کنن. «نماد گمشده» اما، تو این زمینه هم لنگ می زنه و نتونسته اون هیجان و اتمسفر رو بسازه.

در کل، سریال «نماد گمشده» تو رده پایین تری نسبت به فیلم های ران هاوارد قرار می گیره و انتخاب این کتاب به عنوان منبع اقتباسی که قراره با کارهایی مثل «راز داوینچی» مقایسه بشه، یه اتفاق ریسک پذیر بود که متاسفانه به نتیجه دلخواه نرسید.

یه جمع بندی خودمونی و حرف آخر

خب، رسیدیم به آخر داستان و وقت یه جمع بندی خودمونیه. سریال «نماد گمشده» (The Lost Symbol) با اینکه پتانسیل یه داستان حسابی هیجان انگیز و پر از معما رو داشت، اما نتونست انتظارات رو برآورده کنه. نقاط قوتش بیشتر به ذات جذاب ایده های دن براون برمی گرده، نه به اجرای درخشان خودش. شخصیت پردازی ضعیف رابرت لنگدون و بقیه کاراکترها، ساختار روایی گسسته، سطحی نگری تو پرداخت نمادها و فاصله گرفتن از عمق کتاب اصلی، از جمله مهم ترین ایراداتی بودن که به این سریال واردن.

در واقع، اگه کتاب «نماد گمشده» رو خونده باشید، احتمالاً خیلی زود از سریال ناامید می شید. چون اون دنیای پرجزئیات و هیجان انگیزی که تو کتاب تجربه کردید رو، اینجا نمی بینید. اما اگه با دنیای دن براون آشنایی ندارید یا کتاب رو نخوندید و کلاً انتظارات خیلی بالایی هم ندارید، شاید این سریال بتونه برای یه بار دیدن، سرگرمتون کنه. البته اگه بتونید تام هنکس رو هم برای چند ساعتی فراموش کنید! چون مقایسه ها ناخودآگاه میان و می رن.

این سریال بیشتر از اینکه یه اثر معمایی و تریلر باشه، به یه درام با ریشه های خانوادگی و پلیسی ساده تبدیل شده. یه جورایی «محافظه کارانه» عمل کرده و نخواسته خیلی به عمق بره یا چالش خاصی ایجاد کنه. پس اگه دنبال یه اثر پرهیجان و عمیق مثل «راز داوینچی» هستید، «نماد گمشده» اون چیزی نیست که دنبالش می گردید. اما اگه یه سرگرمی سبک می خواید که یه کم هم توش نماد و راز باشه، می تونید یه فرصت بهش بدید. در مورد فصل های بعدی هم، با توجه به بازخوردهای متوسط و نقدهای منفی، احتمال ساختش خیلی کمه و بعید به نظر می رسه.

به طور خلاصه، «نماد گمشده» یه اثر متوسطه که تونسته فقط جنبه های سرگرمی رو تا حدی حفظ کنه، اما از اونجایی که قراره یه اقتباس از دن براون باشه، خیلی از اهداف اصلیش رو از دست داده و تبدیل به «نماد گمشده» ای از یک اقتباس عالی شده.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "سریال نماد گمشده ارزش دیدن دارد؟ نقد و معرفی جامع (The Lost Symbol)" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "سریال نماد گمشده ارزش دیدن دارد؟ نقد و معرفی جامع (The Lost Symbol)"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه